یکتایکتا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

یکتاناز

چهارمین پاییز سه نفره ما

پاییز شروع شد و خانواده ما تا الان 4 تا پاییز را 3 نفره بوده خدا را شکر سالهای خوبی در کنار هم داشتیم ولی امسال به نظر من حال و هوای پاییز رنگ و بویی دیگه داره شما واسه خودت خانوم شدی بلبل به تمام معناییی کلی من و بابا حامد از دست شیرین زبونیهات و شیطنتهات می خندیم و سر حال میاییم. جملات و حرفهای عجیب و غریبت خستگی از کارهای روزانه را از بین میبره یه لیست آماده کردم از کلمه ها و جلات قشنگی که شما استفاده میکنی حالا چند مورد را میگم تا بعد: اصلا حرفشو نزن مامان میتونم یه خواهشی بکنم مامان یه چیزی بگم لذت ببری مامان بابا خیلی بد رانندگی میکنه بدم حرف میزنه مامان اصلا بابا خیلی بهم ریخته است ...
18 مهر 1394

کودک بمان عزیز مادر

دخترکم زود بزرگ نشو مادر ...   کودکیت را بی حساب میخواهم و در پناهش جوانیم را   زود بزرگ نشو دخترم...قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریه کن ، لوس شو ، بچگی کن ولی   زود بزرگ نشوتمام هستی ام   آرام آرام پیش برو آن سوی سن و سال هیچ خبری نیست   کودکی کن از ته دل بخند به اداهای ما که برای خنداندنت دلقک میشویم بزرگ که شدی   از نگاه دلقک ها گریه ات خواهد گرفت عزیزک من   ...
16 مهر 1394

مادر بی وفا

مدتی زیاد بود که اصلا فرصت نشد توی وبلاگت مطلب بنویسم ولی امروز به این فکر افتادم که دوباره شروع کنم الان 3 سال و حدود پنج ماهته از اخرین باری که به وبلاگت سر زده بودم حدود دو سال میگذره از دستم ناراحت نشی دختر خوبم واقعا دلم میخواد لحظه لحظه با تو بودن و بزرگ شدنت را بنویسم تا در اینده با هم بخونیم و لذت ببریم ولی مشغله کار و خونه و امور مربوط به شما بهم فرصت نمیده الان واسه خودت خانومی شدی خوب حرف میزنی کلی از کاراتو خودت انجام میدی و زیادی میخوایی از الان مستقل باشی  دوست دارم کم کم دوباره همه رفتارها و شیرین زبونیاتو بنویسم فعلا ...
15 مهر 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یکتاناز می باشد